توضیحات مختصر محصول

پی سازی یا شالوده ریزی :

یكی از مهمترین مسائلی كه در هنگام احداث پل و سد، مهندسان همواره با آن روبرو بوده اند پی كنی یا شالوده ریزی پایه های پل است به خصوص هنگامی كه رودخانه مورد نظر، پر آب عمیق و یا عریض بوده اند. به همین جهت شرایط پی ریزی پلها كاملا” متفاوت بوده و برای این منظور از راههای مختلف سود می جسته اند:

الف ـ گاه در طول رودخانه محلهایی وجود دارد كه بستر عریض و جریان آب در آن غالبا” آرام است و عبور از آن در غیر مواقع سیلابی به وسیله اسب، شتر و قاطر امكان پذیر می باشد. این محلها اصطلاحا” به گدار معروف هستند به هنگام ساختن شهراههائی كه به رودخانه منتهی می شد حتی الامكان سعی می شد كه از محل این گدارها برای احداث پل استفاده شود. در صورتی كه در هنگام تابستان بستر آن خشك می شد، بیشتر مشكلات حل گردیده و پی كنی به صورت معمول انجام  می گرفت اما اگر در این فصل نیز رودخانه دارای آب جاری بود، در مواقع كم آبی با حفر كانال انحرافی مسیر رودخانه را منحرف كرده سپس در محل تعیین شده بر روی مسیر طبیعی پایه پل را بنا نهاده، آن گاه مسیر رودخانه را منحرف كرده سپس در محل تعیین شده بر روی مسیر طبیعی خود را می پیمود و هم از نظر سهولت این كار ترجیح داده می شد. در صورتی كه در غرب برای ساختن پل برعكس ایران كانالی انحرافی ساخته و بر روی آن پل را احداث كرده سپس رودخانه را از مسیر طبیعی به كانال جدید التاسیس هدایت می كردند.

(( قدیمی ترین پلی كه بدین طریق ساخته شد پل شهر بابل بر روی رودخانه فرات بود كه توسط نیتوگریس دومین ملكه آشور احداث گردی همان طور كه در بخش تاریخچه اشاره شد وی دستور داد تا دریاچه ای حفر و آب فرات را بر آن راهنمائی كرده پس از خشك شدن بستر اصلی پایه های پل بزرگ آن را بنا نهاده و با پر شده دریاچه و {احداث پل } آب فرات را به مسیر برگرداندند))

در رابطه با پی سازی پل بند شادروان ئر شوشتر نیز از طریق فوق استفاده شده است دهخدا در لغت نامه خود توضیحی شنیدنی دارد:

(( قیصر مهندسین و معماران،از روم و فرنگ بارز و اموال بسیار طلبیده اولا” از زیر كوهی كه بقعه سید محمد گیاهخوار در آن است و آب رودخانه از زیر آن كوه به طرف مغرب شهر جاری بود رخنه كردند كه آب را به طرف جنوب ببرند. از زیر آن كوه تا بند قیصر كه دوازده فرسخ مسافت است بر بدنه و آب بدان طرف سر دادند و نوره و گچ را به شیر گوسفند خمیر كردند و سنگهای بزرگ با علم جراثقال به كار بردند و هر دو سنگ را با طوق آهن به هم بستند و از دهنه مافاریان تا زیر پل را به یك تراز فرش كردند. و با سرب آب كرده رخنه های سنگ را مسدود كردند و به عرض رودخانه شادروانی ساخته پل عظیمی برای سهولت عبور و مرور با كمال استحكام ساختند و آن رخنه هائی كه از زیر بقعه سید محمد گیاه خوار كرده بودند از همان نوره و سرب آب كرده مسدود كردند تا شادروان و بند میزان تمام شد آن گاه آبرا به مجرای مطلوب جاری كردند....))

در كتاب فارس نامه ابن بلخی در مورد رحداث پل بند امیر چنین آمده است:

(( قبل از ساختن بند،آب را از دو جناح رودخانه منحرف نموده سپس بستر رودخانه را در محل بند امیر، با قطعات بزرگ سنگ و ملاط ساروج سنگفرش كرده آن گاه بند را روی این رادیه سنگی بنا نهادند))

علاوه بر روش فوق مساله پی سازی با بكار رفتن ابداعات و ابتكارات شگفت انگیزی نیز همراه بوده كه به نمونه ای از آن اشاره می شود :

(( گویند كه هنگام ساختن پلی در دربند قفقاز ( باب الابواب پیش و ماخاچ قلعه امروز) چون زورشان به آب روان رودخانه نمی رسید و نمی توانستند انرژی آن را مهار كنند،پایه پل را به این ترتیب ساخته اند، پ/ستهای چهار پایان درشت ماند گاو و شتر و دراز گوش را پر از باد كرده اند و روی پوستهای باد شده بت تیر و تخته، چوب بست ساخته و پوستهای پر از باد را زیر آن بسته اند چوب بست را به آب انداخته اند و ان را در جای پایه پل برده، از كنار رودخانه مهار كرده اند تا اب روان آن را جابجا نكند و روی چوب بست شناور پایه پل را ساخته اند. با سنگین شدن، چوب بست كم كم در آب فرو رفته است و از كنار رودخانه هم رسنهای مهار كننده را شل كرده اند تا پوستهای باد شده در كف رودخانه می نشسته است. پایه پل را تا اندازه ای كه نیاز داشته اند از سطح آب بالا آورده اند سپس آب بازان را به آب فرستاده اند كه پوستها را سوراخ كنند تا بادشان بیرون رود و چوب بست در كف رودخانه جا بیفتد. این روش  قدیمی یك جور پی سازی با هوای  فشرده است )).

طریقه دیگر شالوده ریزی بدین صورت بود كه تعدادی چاه به تناوب در بستر رودخانه در محل مورد نظر حفر، و گوم گذاری می نمودند و سپس داخل چاهها را با شفته آهك و ساروج پر می كردند طرز حفر چاهها بدین نحو كه گومی را در بستر رودخانه قرار می دادند و شن و گل و لای را از داخل آن خارج می كردند گوم به تدریج در اثر وزن خود نشست می كرد و دو مرتبه گوم دیگری بر روی آن می گذاردند و تا عمق مورد نظر عمل گوم گذاری را ادامه می دادند این چاهها در حكم پی هائی می شدند كه پل بر روی آن ساخته می شد. گویند كه پی های سی و سه پل و پل مارنان اصفهان را به ترتیب فوق ساخته اند.

گاه این گومها چوبی بودند بدین صورت كه ابتدا یك سر تیرهای چوبی را تیز می كردند. این تیرها كه اصطلاحا” شمع نامیده می شد در كف رودخانه با تخته كوبی آنها را به هم متصل می كردند و سپس درزهای موجود را با گل و لای و در برخی موارد با قیر می گرفتند و آب داخل آن را تخلیه كرده و پایه ها را با استفاده از قلوه سنگ با نمای سنگ تراش ساخته بالا می آوردند.

گاهی در مقابل گدارها ارتفاعات بلند و موانع دیگری قرار داشت كه مشكلی جهت عبور سپاه و یا كاروان های تجارتی یا سوق الجیشی پیش بینی می شد كه از نظر وقت و هزینه و كیفیت كار مقرون به صرفه باشد.

ب ـ در پاره ای از موارد انتخاب جایی كه جنس بستر رودخانه سنگی و یا صخره ای، و دهانه آن نیز تنگ بود احداث پل چه از نظر وقت مقرون به صرفه بود و علاوه بر آن كیفیت عملكرد آن نیز بسیار خوب و موفقیت آمیز به نظر می رسید. وجود آثار پایه های دهها پل، پس از گذشت قرنها و تحمل سوانح طبیعی، گواه بر حقیقت این مدعاست.

ج ـ بهره گیری از پایه پلهای قدیمی كه به صورت نیمه مخروبه در آمده بودند نیز به میزان قابل توجهی در احداث پلها صورت می گرفت.این بازسازیها را كه اغلب در قرون اولیه اسلامی انجام می شد، امروزه می توان در پلهای مناطق غربی ایران مشاهده كرد. حسن استفاده از این پایه ها صرفه جویی در وقت و هزینه عظیم آن بوده است.

بستر سازی :

در دومین مرحله پس از پی سازی، مسئله مهم دیگر یعنی استحكام بخشی بستر رودخانه در اطراف پی ها و پایه های پل مطرح می شد. مهندسین و معمارانی كه با دید وسیعتری به چگونگی استحكام بیشتر پل می نگریستند به این امر مهم دقت زیادتری مبذول می داشتند، بدین طریق كه در زیر بعضی از پلها، كف رودخانه را، موافق جریان آب. شیب بسیار ملایمی داده و با سنگ، بستر رودخانه را سنگ فرش می كردند. این دو مساله از دو جهت قابل اهمیت بود.

1-   جریان آب به سهولت انجام می گرفت و به علت وجود شیب ملایم، گل و لای و ماسه ها با سرعت مطلوب از زیر پل عبور كرده و از ته نشین شدن این رسوبات در پایه های پل جلوگیری می شد.

2-   از شستن بستر رودخانه در زیر طاق چشمه های پل، و در نتیجه ضربه پذیری پایه ها پیش گیری به عمل می آمد. جالب ترین نمونه بستر سازی را می توان در پل شادروان دید. در این مورد آمده است:

   (( 0000 از دهنه مافاریان تا زیر پل را به یك تراز فرش كردند و با سرب آب كرده رخنه های سنگها را مسدود كردند0000))

در پل چم نمشت، پل دزفول و بعضی دیگر از پلهای ساسانی و برخی از پلهای دوران اسلامی نمونه هائی از بستر سازی دیده می شود.

مهندسین و معماران پل الله وردیخان با سنگ فرش كردن پای پل سعی كرده اند كه عملیات تخریبی آب را در زیر دست پل حتی المقدور از پی ها دور سازند.

پایه ها :

با بررسی ویرانه های به جای مانده از قدیمی ترین دوران پل سازی یعنی دوره هخامنشی، در می یابیم كه پل سازی پیشینیان با آن كه در عهد خود یكی از شاهكارها بوده ولی به علت عمیق بودن وسط برخی از رودخانه ها و عدم وجود اسباب و ابزار پی كنی و در نتیجه عدم رعایت نكات فنی و عمق نامناسب پی های قسمت میان پل،پایه ها نیز به تدریج در اثر شسته شدن ویران شده اند. متاسفانه بر اثر مرور زمان و تاثیر عوامل طبیعی مانند باد، آب، گرما و سرما وعدم مقاومت مصالح مصرفی در پایه ها، از پلهای این دوره آپار كمی به جای مانده و تنها بر گذرگاه بعضی از رودخانه ها و در مسیر شاهراه هائی معدود، آثاری از پیكرهای ویران پایه های مربع شكل این پل از سنگ تراش استفاده شده است.

در دوره ساسانی پایه ها شكل تكامل یافتهتری به خود گرفت و از وسعت بیشتری برخوردار شد. البته باید خاطر نشان ساخت،یكی از مسائل اصلی كه از فرم هندسی طاقها به خصوص قوسهای بیضی سكل ناشی شده و در رفتار مكانیكی آهنا تاثیر دارد، نیروی رانشی طاقهاست كه می بایستی به كمك تكیه گاه و دیوارهای قطور و ضخیم خنثی شود. خنثی كردن این رانش،كه ضامن حفظ تعادل قوسها و عامل مهم جلوگیری از خراب شدن آن نیز به شمار می آمد، با احداث پایه های ضخیم و مصالح محكم و مقاوم امكان پذیر بود. به طوری كه نیروی مایل قوسها در ضخامت آن قرار می گرفت و بر اساس همین قاعده است كه پایه های پلها در عهد ساسانی دارای مقطع مستطیل شكل و دارای ابعاد بزرگتری می باشند. در وهله اول این توهم پیش می آید كه این ابعاد بیش از آن چه ضرورت داشته باشد بزرگبنا شده ولیكن اگر فشار و ضربات آب رودخانه را در هنگام طغیان و سیلابی شدن آن در نظر بگیریم و به نیروی رانشی طاقهایی كه به قول برخی از مورخین پاره ای از آنها به اندازه ایست كه اسب سوار یا شتر سواری با در دست داشتن علم و یا نیزه ای به آسانی از میان آن می گذشته، نیز توجه داشته باشیم به اهمیت این طراحی بیشتر پی می بریم.

در مواقعی كه تكیه گاه و پایه از سنگ طبیعی تشكیل شده و یا طاقها بر روی صخره ای طبیعی قرار گیرند كه در مقابل فشار وارده مقاومت كفی داشته باشند مسئله جذب رانشها به خودی خود حل می شود. مانند پل سامان در چهار محال بختیاری و پل انبوه در منطقه رودبار قزوین. در رابطه با خنثی سازی رانش متاثر از وجود طاق ها اشاراتی شد لیكن عوامل مهم دیگری نیز وجود دارند كه به نوبه خود آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد این عوامل عبارتند از :

1-            موج شكن یا آب بر :

در اكثر پایه های پلها چه در خلاف جریان آب و چه موافق آن پیش آمدگی مثلثی شكل یا نیم دایره ساخته می شد كه اصطلاحا” به آن موج شكن و یا آب بر می گویند. مزایای وجود این آب برها به این شرح است:

الف ـ در مواقع و فصولی كه آب رودخانه هاطغیان كرده و با فشار و هیبت سر سام آور خود پایه های مزبور را مورد حمله قرار می دهند، این موج شكن ها علاوه بر نقش استحكاماتی كه بر عهده آنهاست فشار ضربات آب را به حداقل رسانده و آن را با روحیه ملایمتر جهت موافق خود روانه می سازند. ناگفته نماند كه آب برهای مثلثی و نوك تیز در پلهایی به كار می رود كه بر روی رودخانه هایی با جریان تند ویا مسیلهایی طغیانی ساخته می شد و اب برهای نیم دایره در پلهای رودخانه با جریان مآیم و آرام مشاهده می گردد. این نوع آب برها علاوه بر هدایت مناسب آب از لحاظ مكانیكی و مهندسی نیز در دوام پل تاثیر زیادی دارد.لازم به ذكر است كه آب برهای نیم دایره بیشتر در دوران اسلامی در پلها به كار می رفت. البته در مواردی نیز ان آب برها با مقطعی چند ضلعی نیز دیده شده اند.

ج ـ خاصیت دیگر آب برها جلوگیری از رسوب ماسه هایی است كه همواره جریان سیلابی رودخانه با خود می آورد بدین ترتیب كه نوك تیز آب بر،آب را به دو قسمت تقسیم می كند و در نتیجه جریان آب به خاطر برخورد، با مانع، فشار آب را به دو طرف احاله داده و از آن جا كه سطح برخورد ماسه با پایه ها بسیار كم است، ماسه همراه با جریان دو طرف آب برها از زیر پل عبور می كند.

طاق دهانه ها:

تحقیق و تتبع در تاریخچه و تكامل قوس دهانه پلها با طرحهای گوناگون و فرمهای مختلفش مستلزم طلب فرصت زیادی است كه در این مختصر، مجال بررسی و غور تفضیلی آن نیست فقط اشاره ای كوتاه به قدمت، شكل و فرم طرز اجرای آن كافی به نظر می رسد و جهت مزید اطلاعات به منابع مهم دیگر احاله می گردد. 

هر چند از دوره هخامنشی و اشكانی پل سلمی باقی نمانده ویا به علت بازسازی و باز پیرائی پلهای این دوران، در عهد ساسانی و یا به علت گستردگی وجود پلهای دوره ساسانی، از چگونگی و فرم طاقهای پلهای این دوران جز در موارد استثنا اطلاع دقیقی در دست نیست ولی بدون تردید قوسهائی كه در این دوران بكار رفته در دوره ساسانی به حد تكامل خود رسیده است.

با بررسی دهانه در پلهای بجای مانده از دوران ساسانی توفیق معماران آن عصر در احداث طاقهای هلالی مرتفع به خصوص پو.شش دهانه های بزرگ آن هم با مصالح سخت عملا” روشن می شود. هرچند از دوران قبل از اسلامی طاق جناغی را در پل بند درودزن می توان دید كه متحمل است از آثار دوران اسلامی باشد معذالك اكثر پلهای این دوران طاقهائی به فرم بیز یا هلوچین بوده اند.لیكن در دوران اولیه اسلامی به تدریج طاقهای تیزه دار یا  جناغی به صور مختلفش برای ساخت طاقها برگزیده شد و تا قرن دهم به همان فرم اصیلش اجرا شد لیكن در دوره صفوی فرم طاق دهانه های پل به خیز كمتری تمایل پیدا كرد و پنج اوهفت معمولی یا متوسط كه به نام شاه عباس به طاق شاه عباسی مشهور است رواج یافت و در دوره قاجاریه نیز فرمهای مزبور ادامه پیدا كرد.

در اواخر دوره قاجاریه و قرن اخیر كه جاده سازی به معنای وسیعتر شروع شد، خواه نا خواه پای مهندسین و شركتهای ساختمانی خارجی در كشور باز شد و تحصیل كردگان معماری در خارج از كشور نیز در امر پل سازی تاثیر گذاشت و معماری مدرن جای معماری سنتی را گرفت. طاق زنی تابع محاسبات فنی دقیق قرار گرفته و پلها با طاقهای نیم دایره، تخت و یا طاق معلق احداث شدند.

بدون تردید نه تنها آب و هوا و اقلیم، عرض رود، كم آبی و پر آبی رود بلكهمیزان مهارت معماران در پی سازی، اندازه دهانه ها و قطر پایه ها و همه و همه در شكل فرم طاقها تاثیر می گذاشت. بدین ترتیب كه همگام احداث بر روی رودخانه های پر آب، سعی بر این بود كه برای احتراز از تعدد پایه های احداثی از چشمه های كمتر ولی با دهانه های وسیعتر و خیز بیشتر استفاده شود. در پلهای تمیجان، نیاكوو لاهیجان، طاق چشمه های بزرگتر بالا تر آمده و در نتیجه تیزه قوسها نمایان تر شده و این امر دلیلی بر رعایت فن آوری و محاسبات دقیقی بوده كه فشار وارده بر سطح جانبی چشمه ها را تقسیم نماید. در این صورت اغلب، سطح پل به علت وجود تیزه طاق كه در سطح بالاتر از ساحل دارای شیب است. این نوع پلها در نواحی پر آب مانند مازندران و گیلان بیشتر دیده می شوندویكی دیگر از اهداف كاربری این گونه طاقها. عبور قایقهای حامل كالاها و مواد غذایی از شهری به شهر و روستاهای مجاور بوده است. به این گونه پلها به علت زیاد بودن افرازشان مرغانه پرد نیز گفته می شد. مانند پل خشتی لنگرود.

هنگامی كه دو ساحل در محاذی هم قرار داشته و یا به اصطلاح هم سطح باشند مسئلا تقارن در چشمه ها به عنوان یكی از مسائل مهم مورد توجه قرار می گرفت اما در جایی كه دو ساحل رودخانه در یك سطح نبوده و یك ساحل نسبت به ساحل دیگر پست تر باشد به تبع آن،چشمه های نزدیك ساحل مرتفع تر،بزرگتر و اندازه افرازشان زیادتر است  سایر چشمه ها به ترتیب كوچكتر می شوند تا محاذی ساحل پست قرار گیرند. در پاره ای مواقع به علت استقرار پایه بر صخره های طبیعی رودخانه كه در یك سطح نیستند پایه ها و چشمه ها با ابعاد نا مساوی و غیر مشابه ساخته می شوند به همین جهت در طول پل،انحنا كاكلات مشهور است. در این صورت قرینه سازی نیز به خود خود منتفی می شود.

فرم طاقها در دهانه پلها :

به رغم این كه در معمعاری ایران از انواع طاقها و قوسهای مختلف استفاده می شد لیكن در پلها فقط تعداد كمی از انواع طاقها كاربری داشت كه به اختصار به شرح آن می پردازیم :

1- طاق هلوچین یابیز :

هرچنداكثر طاقهای پلهلی قبل از اسلام را طاق هلوچین تشكیل می داد لیكن در دوران اسلامی نیز در پاره ای موارد مورد استفاده قرار می گرفته است.

طاق هلوچین به صورت بیضی است كه به صورت تند،كند و كفته اجرا می گردد.

الف ـ هلوچین تند :

این فرم به علت داشتن خیز كافی از استحام قابل توجهی برخوردار بود، در دهانه های بزرگ به كار می رفت.بهترین فرم هلوچین نتد را می توان در طاق چشمه بزرگ پل ساسانی رودخانه زاب كوچك در ناحیه سردشت مشاهده كرد.

ب ـ هلوچین كند :

طاق هلوچین كنددر دهانه های بزرگ قدرت ایستانی كافی ندارد لذا در دهانه های كوچك به كار می رود. فرم این نوع طاق بیضی نزدیك به دایره است ولی در نظر به صورت دایره جلوه می نماید. مانند طاق دهانه بزرگ پل بیستون.

ج ـ هلوچین كفته :

شامل انواع بیضی های خوابیده است كه به علت نداشتن استحكام كافی در دهانه های بسیار كوچك به كار می رود. در پل ضیا آباد از طلق هلوچین كفته شده است.  

2- طاقهای تیزه دار :

3- همان گونه كه از نامش پیداست دارای راس تیز است و از تقطع دو قوس منحنی ایجاد می شود و دارای انواع مختلف می باشد :

الف ـ طاق پنج او هفت :

این طلق كه دارای قاعده ای دقیق و حساب شده است كه درآن اصول ریاضی به حد كمال رعایت شده و چنان شهرتی پیدا كرده كه اكثر قوسهای تیزه دار ایرانی را جناغی می گویند. این نوع طاقها به سه دسته تند و كند وكفته تقسیم می شود.

ب ـ طاق پنج او هفت تند :

این نوع قوس به خوبی باربر است و در دهانه های بیشتر از چهار گز (04/1 متر = گز ) و كمتر از 16 گز استفاده می شود. مانند پل تمیجان رودسر و پل تجن گوگه لاهیجان.

ج ـ طاق پنج هفت او كند :

با توجه به خیز فوق العاده كم آن، در دهانه های وسیع قابلیت باربری ندارد و در بعضی نقاط كه معماران از مهارت كافی برخوردار بوده و از مصالح خوب نیز بهره  برده اند از پنج هفت او كند در دهانه های 3 الی 4 گز نیز استفاده كرده اند.مانند دهانه میانی پل لوشان.

د ـ پنج هفت او كفته :

معمولا” قدرت بار بری زیاد ندارد و در دهانه های تا 5/1 متر به كار می رود و در هر حال اجرای آن نیاز به مهارت كافی و مصالح خوب دارد. مانند دهانه های كوچك پل كوچه تویسركان و دهانه پل لوشان و پل سامیان.

1- طاق چمانه :

از جمله مقاوم ترین طاقهای باربر است كه در دهانه های وسیع به كار می رود. در فرم چمانه نسبت افراز به دهانه زیاد می باشد. به همین علت از باربری و استحكام خوب برخوردار است. این نوع طاق را در پل خشتی لنگرود می توان مشاهدهكرد.

2- طاق چهار بخش :

این طاق كه از تقاطع دو طاق گهواره ای به وجود می آید، در زمینه چهار گوش به كار می رود این نوع طاق به جای این كه بر روی چهار دیوار باربر یا چهار سطح تكیه كند كه بر روی چهار نقطه استوار می شود. طاق چهار بخش در احداث پلها كار برد زیادی نداشته فقط در دو پل استثنائی مانند سی و سه پل و پل خواجو اصفهان به كار رفته است.

نمایش بیشتر
قیمت محصول

19,500 تومان

قوانین استفاده

خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود محصول در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود.