ادبیات نظری تحقیق سیاست فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی در 62 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
-سیاست فرهنگی و مشخصه های آن
سیاست فرهنگی به معنای ارزشها و اصول هدایت كننده امور فرهنگی است. با نگاهی دیگر نیز می توان گفت كه سیاست فرهنگی مجموعه ای از تدابیر برای تعیین وظایف دولت و سازمانهای غیر دولتی، در زمینه فرهنگ برای رسیدن به اهداف مورد نظر است. در اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران سیاست فرهنگی اینگونه تعریف شده است: سیاست فرهنگی درحقیقت همان توافق رسمی واتفاق نظر مسئولان ومتصدیان امور درتشخیص ،تدوین وتعیین مهمترین اصول واولویتهای لازم الرعایه درحركت فرهنگی است . سیاست فرهنگی رامی توان اصول راهنمای كارگزاران فرهنگی ومجموعه علائم ونشانه هایی دانست كه مسیرحركت رانشان می دهد به عبارت دیگر نوعی دستورالعمل فرهنگی است كه روشنگر حركت است. سیاست فرهنگی به معنای عام و عرفی آن مجموعه ای ازاهداف ،مبانی .اصول ، اولویتها وخط مشی اجرای را شامل می شود، هرچند به معنای خاص فقط قسمت اخیر رابه ذهن متبادر می سازد. به هر حال سیاستهای فرهنگی و سیاستگذاری فرهنگی در جوامعی مانند ایران كه به دنبال ایده و آرمانی ویژه هستند و حفظ فرهنگ مورد تایید حكومت بسیار مهم تلقی می شود، از اهمیت وی ژه ای برخورداراست.سیاست های فرهنگی غالبا دو نوع هستند سیاستهای تشویقی و سیاستهای كنترلی. سیاستهای تشویقی برای رسیدن به اهداف خود از ابزار تشویق و اقناع استفاده می كننداین نوع از سیاست فرهنگی غالبا به منظور توسعه فرهنگی اتخاذ می شود. سیاست های توسعه ای به صورت عریان و واضح تبیین می شود .سازمان یونسكو به عنوان سازمانی كه هدف آن توسعه فرهنگی است اهداف توسعه فرهنگی را اینگونه معرفی می كند.
- اتخاذ آن دسته از سیاستها، برنامه ها و استراتژیهای توسعه كه جنبه های فرهنگی و هدف های فرهنگی و نیاز به آموزش نیروی انسانی را مد نظر قرار دهد و دولت مردان و مردم عادی را به اهمیت نقش فرهنگ واقف سازد.
- ایجاد تسهیلات برای شكوفا شدن استعدادهای بیشترین تعداد ممكن از مردم، حفظ ارزشهای معنوی، اجتماعی و انسانی كه زندگی جوامع مختلف مبتنی بر آنهاست و تشویق مشاركت همه مردم درزندگی فرهنگی (کاوند و کاوند، 1387)).
سیاست های كنترلی برای رسیدن به اهداف خود از عوامل محدود كننده مانند عدم دسترسی و یا تهدید به مجازات استفاده می كنند.در حكومت های ایدئولو ژیك غالبا نوع دوم از سیاستگذاری فرهنگی استفاده می شود.اما این نكته را باید گفت كه غالبا سیاستهای فرهنگی كنترلی به صورت عریان و آشكار نیستند بلكه به صورت پنهان اعمال می شوند.سیاست های فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران در شرایط مختلف چهره های متفاوتی را به خود گرفته است.
فعالیت های گسترده سازمان آموزشی و علمی و فرهنگی ملل متحد، یونسکو، در دو دهه گذشته به شکل گیری مرجعیتی بین المللی در عرصه فرهنگی انجامیده است که از آن به عنوان مرجعیت تنوع فرهنگی[1] باید یاد کرد. مجموعه گزارش های یونسکو در دهه 1990 و سال آغازین سده جدید روشن کننده برداشت این سازمان از این مفهوم هستند. تنوع فرهنگی نزد یونسکو اساس خلق و ایجاد سیاست فرهنگی است. تنوع فرهنگی در این نگاه یعنی ارج و ارزش یکسان همه فرهنگ های جهانی و نفی ارجحیت یکی بر دیگری. یونسکو برای تنوع در عرصه فرهنگ همان اهمیتی را قایل است که گوناگونی و تنوع در زیست محیط طبیعی انسان واجد آن است. تنوع فرهنگی بنیان خود را بر کثرت گرایی، دموکراسی و حقوق بشر استوار می کند، بنیانی که به زعم یونسکو، بسترساز خلاقیت و شکل گیری تولیدات پربار فرهنگی است (اجلالی، 1379).
- سیاست گذاری فرهنگی و مشخصه های آن
سیاست های فرهنگی هر چند اغلب توسط دولت ها و از پای تختهسیاههای مدارس تا درون ساختمان های مجالس قانونگذاری وقوه مجریه تعیین میشود اما تعداد بسیار زیادی ازموسسههای دیگر در بخش خصوصی همچون شركت ها و سازمان هایاجتماعی نیز در این امر دخیل هستند . سیاست های فرهنگیاصول راهنما برای كسانی كه تصمیمات و اقدامات آنها برزندگی فرهنگی تاثیرگذاراست، فراهم میكند.
سیاست گذاری فرهنگی بعضی اوقات به صورت آشكار از طریق یكفرایند تعریف شده توسط یك سازمان متولی این امر انجام می گردد . به عنوان نمونه، یك وزارت فرهنگ و یا یك سازمانهنری ممكن است سیاستی تصویب كند كه در بردارنده اهداف واصول عملی آن سازمان در خصوص تقویت موسسههای تئاتر درمناطق مختلف باشد. با این وجود، اغلب موارد سیاست فرهنگیبه طور رسمی تعریف نمیشود. در عوض، آنچه در این شرایط وجود دارد آثار فرهنگی حركت اجتماعی است كه برخی اوقاتغیرقابل پیشبینی نیز میباشد.به عنوان نمونه، "پدیده نوسازی شهری" را در نظر بگیرید (وحید، 1382).
هدف سیاستهای نوسازی شهری حل مشكلات مربوط به تخریب زیربناها، شرایط غیراستاندارد زندگی، جنایت و شلوغی بیشاز حد شهرهاست. اما در همین حال این سیاستها تاثیراتعمیقی بر كیفیت زندگی فرهنگی در مراكز شهری از طریقتضعیف زندگی فرهنگی، همسایگی، حذف پاتوقهای تجمع مردم،نابودی آثار تاریخی و سایر عواملی كه تاثیر زیادی برفرهنگ مردم دارد به اضافه تضعیف ساختار اجتماعی، روابط وسازمان اجتماعی بر جا میگذارد.
این نوع سیاست فرهنگی مقطعی در واقع واكنش در برابرعوارض منفی آن دسته از اقدامات اجتماعی دولتها وسازمانهاست كه بدون در نظر گرفتن آثار فرهنگی آنها انجام میشود(حسین لی، 1379).
اگوستین گیرارد" از بخش مطالعات و تحقیقات وزارت فرهنگفرانسه در كتاب خود تحت عنوان" توسعه فرهنگی : تجربهها وسیاست ها" كه از كارهای اساسی انجام شده در این زمینه است،سیاست فرهنگی را به صورت زیر تعریف كرده است: "یك سیاست، نظامی از اهداف غایی، مقاصد عملی و شیوههاییاست كه توسط یك گروه دنبال میشود و به وسیله یك سازماناعمال میگردد . سیاست های فرهنگی در یك اتحادیه صنفی، یك حزب، یك نهضت آموزشی، یك شركت، یك شهر یا یك دولت قابلتشخیص است.
[1]- Culture diversity